• وبلاگ : در جهان بودن ِمن
  • يادداشت : در اين عهد...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 53 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      
     

    احوالاتم خوبه. آخر سر ما نتونستيم همديگه رو ببينيم. جلسه نشريه خيلي خوب بود. جاتون خالي

    + قاصدك 

    سلام.

    چه نزديك است جان تو به جانم

    كه هر چيزي كه انديشي بدانم

    ضمير يكدگر دانند ياران

    نباشم يار صادق گر ندانم

    اگه ميشه،دوست دارم در مورد اين بيت بيشتر بدونم.

    گويند:"رهسپار! چه سان در فراق يار

    آرام گشته اي و ز فرياد مانده اي؟

    + فاطمه 

    خيلي زيبا بود . انگار جديداً با دوستان عزيزمون حافظ و سعدي نشست و برخاست داري!

    گويند روي سرخ تو سعدي كه زرد كرد

    اكسير عشق بر مسم افتاد و زر شدم

    سلام. ممنون از شعر بسيار زيباتون.

    سلام...

    حقا كه شاعري ...

    حقا كه سخن عشق را فهميده اي ...

    حقا من ديگر نبايد از شعر دم برآورم ...

    پس مانند گذشتگان بايد لنگ بياورم و به زير پايتان پهن كنم...

    آفرين كه شهد عشق در وجودت نهادينه شده است...

    من هم شعر شما را مي نويسم در دل سرا ...

    اجازه گرفتن هم نمي دانم... كه مست مستم ...

    يا علي

    التماس دعا

    + آمين 
    اينم از طرف مامانم که کلي ازت تعريف کرد و بهت تبريک گفت..
    + آمين 
    بلاخره اين شعر زيبا پرده برداري شد... خيلي قشنگه زينب جون ، اما مي دوني که من بيت آخر رو خيلي دوست دارم...
    سلام.
    ان شالله هميشه راضي به رضايش باشيم.
    يا حسين
     <      1   2   3   4