• وبلاگ : در جهان بودن ِمن
  • يادداشت : آقا نمي آئي؟!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يه دوست قديمي 
    خيلي خوب و قشنگ بود.

    سلام...

    شعرتان را ديگر نمي توانم مانند گذشته بخوانم و ديگر نمي توانم مانند گذشته از آن لذت ببرم...

    نمي دانم چرا...

    اما احساس مي كنم در گير و دار باطلي هستيد كه در روح شعرتان نفوذ كرده است و امام را هم براي آن مي خوانيد و مي خواهيد...

    از آن صفاي باطن انگار دور شده ايد...

    باطن نا پاك من اين را احساس مي كند...

    انگار در شعر هايتان جهتي نا سالم مخفي است...

    شعرتان بي جهت نيست... نمي دانم...

    اين ها احساسات من بعد از خواندن شعرتان بود...

    شايد من آنقدر دلم سياه است كه اينگونه احساس مي كنم...

    شايد واقعا حرف شما درست باشد كه گفته ايد:

    تمام صورت اين آيه هاي روشن نور
    سياه و گمشده تفسير مي شود فردا

    يا علي

    التماس دعا

    + ali 

    زيبا بود!

    سلام.
    اينها رو در جواب کامنتتون نوشتم:
    «1- سلامت باشين. ان‏شالله سفر عمره و حج و عتبات، با صحت اعمال و معرفت و قبولي و به كرّات نصيب‏تون بشه.
    2- بله، و اين اميد به همه سختي‏هاي قبل‏اش مي‏ارزه.
    3- براي من هم جالب‏ه و باعث افتخار.»
    آري، براي آمدنت دير مي شود فردا...
    يا علي
    + م 
    خواهد آمد

    سلام رهسپار

    از ديدارت بسيار خرسند شدم

    مطالب شما هم پر محتواست

    انشاله موفق باشي

    منتظرتم

    + مژده 
    سلام زينب عزيزم
    عيدت مبارک
    اين دو تا شعر آخرت خيلي باحاله. هر دو تاش مفهوم انتظار رو داره، اون يکي قبلي، انگاري شور و شوق تو شعر رو به هيجان آورده و اين يکي نگراني ها رو به تصوير مي کشه. به هر حال من که از خوندن دو تاش احساس آرامش مي کنم چون اون چيزاييو که خودمون دوست داريم بگيم و بلد نيستيم، تو با قلم روونت مي نويسي
    قربونت برم، دوستت دارم
    اگه اين جوري بشه که ديگه فايده نداره !!!گدل از اميد دگر سير مي شود فردا! "

    سلام.

    ميلاد منجي بشريت مبارك .

    + آمين 
    عيدت مبارک زينب جون... بور اسپند تورم حسابي شاعر کرده ها! آفرين

    سرا پا اگر زرد پژمرده ايم

    ولي دل به پاييز نسپرده ايم

    چو گلدان خالي ، لب پنجره

    پرازخاطرات ترک خورده ايم

    اگر داغ دل بود، ما ديده ايم

    اگرخون دل بود، ما خورده ايم

    اگردل دليل است،آورده ايم

    اگر داغ شرط است،ما برده ايم

    اگر دشن? دشمنان ، گردنيم!

    اگرخنجردوستان،گرده ايم!

    گواهي بخواهيد،اينک گواه:

    همين زخمهايي که نشمرده ايم!

    دلي سربلند و سري سر به زير

    از اين دست عمري به سر برده ايم

    ( مرحوم قيصر امين پور )