• وبلاگ : در جهان بودن ِمن
  • يادداشت : اسباب بازي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فاطمه علي اكبريان 

    سلام

    خوبي؟ حرف دل منو زدي و چه قدر خوب هم زدي. جالب اينجاست که ميدونيم اين هم يک اسباب بازي هست ولي نميخواهيم به روي خودمان بياوريم.

    من حالم خوبه زينب، فقط يه کم خوددرگيري دارم ;) وگرنه ذره اي از ارادت ما نسبت به شما کم نشده.


    پاسخ

    سلام فاطمه جان. خيلي خوشحال شدم اسمت رو اينجا ديدم. فكر مي كردم فراموشم كرده باشي و بيشتر تصور مي كردم از من دلخور باشي. بي اونكه بدونم چرا! خدا رو شكر كه اينطور نبوده. همه پيغامهايي كه براي پست هاي مختلف گذاشته بودي خوندم و شرمنده محبتت شدم. اميدوارم به زودي ببينمت عزيزم.

    سلام

    مرسي از حضورتون

    چرا واقعا حيف شد که وبلاگمو....

    نميدونم ادامه ميدم يا نه!
    بي جهت نبود علت داشت!

    ------

    ميخام بگم نوشتتون خيلي عاليه اما اميدوارم فکر نکنين يه جمله کليشه اي گفتم تا فقط کامنتي گذاشته باشم

    خوندمش با دقت خوندمش،واقعا عالي بود

    پاسخ

    سلام. اميدوارم علت رفع بشه و دوباره برگرديد. راستش من موافق اين نظر نيستم كه همه تعريف ها كليشه است، و جمله اي تكراري براي اينكه كامنتي گذاشته بشه. و دوستاني كه در حال حاضر اينجا باهاشون ارتباط دارم رو قطعا جدا از كليشه ها مي شناسم. پس شما با خيال راحت هر پيغامي كه دوست داشتيد برام بذاريد. آنچه از دل برآيد، بر دل نشيند.
    راستش منظور من اصلا پرهيز از ضرورت هاي زندگي مادي نبود. اتفاقا نکته مهميه، اينکه تو بايد در دنيا زندگي کني و براي تمام ضروريت هاي اون بکوشي، اما دلبسته اش نشي و در اون توقف نکني. خيلي سخته هرلحظه در چيزي نفس کشيدن و براش تلاش کردن، در عين حال مدام ازش عبور کردن و فراتر از اون بهش انديشيدن. تضاد عجيبي داره زيستن تو اين دنيا، و به نظرم خدا راه قشنگي براي رشد ما انتخاب کرده. به عنوان يه آفريده، آفريدگار خود رو تحسين مي کنم!
    حرف من اشاره به آسماني زندگي کردن در دنياست. اما زندگي کردن، نه زندگي نکردن!
    آشنايان ره عشق در اين بحر عميق
    غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
    منونم از توجهت خاطره عزيزم.
    از اينکه زيبايي کلامت را وصف کنم چيزي عايد هر دومون نميشه. هر چند زيباييش گاهي غيرقابل انکار است.
    کاش از بزرگ نشدن به اين بسنده نکني که از طرق غير عادي به راه ادامه بدي؛ اي رهسپار. همانطور که بارها حضوري هم صحبت کرده ايم؛ براي رسيدن به قله ي عالي انساني گاهي بايد از مسير آدمياني از جنس خاک عبور کرد و اگر نفس را تربيت کرده باشي ؛ جاي نگراني واماندن از مسير يگانه خويش را نخواهي داشت. براي تسهيل در آن راه يگانه و نه براي آنکه بيشتر دوست داشته شوي.
    من نگرانم که گاهي پرهيز از بزرگ شدن که خود نيز در همه عمر از آن پرهيز کرده ام ؛ ما را از انجام بعضي ضرورت هاي زندگي خاکي که هيچ مغايرتي هم با کودکي و اريکه قدرت انساني مان ندارد؛ وا دارد و توجيهي باشد براي کوتاهي هايمان و روش جديدي براي تبرئه نفس مان از تنبلي ها.
    شرمنده از اين صراحت ولي اول مخاطب آن خودم هستم
    + نوروز 

    سلام

    هر تک تک جملاتون زيبا و پر محتوا بود.

    خيلي عالي

    + پريسا 

    زينب جان خيلي لطيف بود.چه تعبير قشنگي از اسباب بازي بود!

    دست مريزاد!

    دوست جونم بيشتر بنويس.دوست دارم نوشته هاتو!

    + م 

    خيلي عالي

    نگرش فلسفي با شعر

    آنچنان عاطفي، ساده، نوستالژيک

    هميشه ساده باشيد

    سلام
    «بدانيد زندگي دنيا تنها بازي و سرگرمي و تجمّل پرستي و فخرفروشي در ميان شما و افزون طلبي در اموال و فرزندان است...»
    آيه 20 حديد