سلام
روزهاي فاطـمييه بحر غـم طوفاني است
فـاطمـييه يادمان غربت قرآني است
از قنوت مادر زينب كه با يك دست هست
چشم هاي پـادشاه كربـلا باراني است
نميدونم جي بگم بخدا خيلي دلم پره
از كجا براتون بگم
امروز براي اولين بار رفتم نمايشگاه كتاب و اي كاش نميرفتم
تنها چيزي كه اونجا از ذهن بازديد كنندها بيرون رفته بود فرهنگ
بود ؛كتاب بود حيا بود شرف بود علم بود
جاييكه هر هفته تو اونجا نماز جمعه خونده ميشه به لجن كشيده شده بود
به مولا قسم الان هم اي پيام رو در اوج سردرد مينويسم
ممنون كه سر زديد