سلام...
شعرتان را ديگر نمي توانم مانند گذشته بخوانم و ديگر نمي توانم مانند گذشته از آن لذت ببرم...
نمي دانم چرا...
اما احساس مي كنم در گير و دار باطلي هستيد كه در روح شعرتان نفوذ كرده است و امام را هم براي آن مي خوانيد و مي خواهيد...
از آن صفاي باطن انگار دور شده ايد...
باطن نا پاك من اين را احساس مي كند...
انگار در شعر هايتان جهتي نا سالم مخفي است...
شعرتان بي جهت نيست... نمي دانم...
اين ها احساسات من بعد از خواندن شعرتان بود...
شايد من آنقدر دلم سياه است كه اينگونه احساس مي كنم...
شايد واقعا حرف شما درست باشد كه گفته ايد:
تمام صورت اين آيه هاي روشن نورسياه و گمشده تفسير مي شود فردا
يا علي
التماس دعا