• وبلاگ : در جهان بودن ِمن
  • يادداشت : رهروي خواب آلوده
  • نظرات : 0 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام عزيزم عزيزم سلام يادمه كه براي اين مطلب برات يك كامنت توپ گذاشته بودم حالا چي شد نمي دونم اما حالا مي گم اما نه به اون مفصلي...
    كاش مي شد يه شب .. توي روياهات. با خيالي راحت .. من سفر مي كردم .. بي خبر از چشمات تا دلت مي رفتم .. عشق مي بخشديم راز مياوردم