3 در جهان بودن ِمن 4 |
"به نام یگانه باورم"
"الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ."
"کسانیکه گفتار را می شنودند، آنگاه از بهترین آن پیروی می کنند، آنانند که خدا راهنمائی
شان کرده است، و آنانند که خردمندند."
زمر-18
بهتر است بخوانیم و بگذریم! بگذریم تا مبادا به گوشه ی قبای مسلمانی مان بر بخورد، که دست روزگار ما را به طریقی دگر کشانده است، و به گونه ای دگر مسلمانیم!
ما در شنیده هامان، تشخیص بهترین نمی توانیم!
که دیر زمانیست تسلیم مطلقیم، به تمام آنچه نمی دانیم!
ما برای خاطر خدا، آموخته ایم نیندیشیده درست بدانیم!
نادانسته باور کنیم و به دیگران نیز بباورانیم!
چشم بر هم نهاده، هرآنچه باید را سپید بخوانیم!
آنچه گفته اند بگو، بگوئیم و غیر آن بر زبان نرانیم!
به حکم جهل خویش، کهنه پندارهای باطل مان بر مسند حکم حق نشانیم!
و تا قیام قیامت، بر سبیل ناشایست نشناختن و صحّه گذاشتن، قدم برداریم و بر همان بمانیم!
که ما اهل ایمانیم...!!!
آری، ایمان آورده ایم!
دل از طعم تلخ شک و تردید، به آنچه بر خود می خورانیم، تهی کرده ایم!
ما در خانه جهل، و بر سفره ی پهن نادانستن های آشکار و نهان، نمک پرورده ایم!
بر ما تامّل را گناه دانسته اند، بر کلام آنکه نزدمان از حرف تازه ای سخن گوید!
و تحمّل را تباه خوانده اند، بر راه آنکه طریقی غیر از صراط مستقیم مان پوید!
و تفکّر را زشت و سیاه نامیده اند، بر اندیشه ی آنکه حقیقتی ناب تر از اسرار هویدامان جوید!
ما را با شنیدن چه کار؟ آنچه را از دایره ی آموخته هامان برون است!
و به اندیشیدن چه حاجت؟ که هر کلام نوئی، از قوّه ی تعقّل و معرفتمان فزون است!
و به درست انگاشتن چه روی؟ یاوه ی دگر گویان را، که خود نکوهیده و واژگون است!
در آن مقام که بی هیچ شک، تجلّی صاحبان اندیشه و خرد را مانیم!
هماره بر طریق هدایت و بر سبیل آسانیم!
نشنیده، نیندیشیده، نشناخته، از پیش تمام آنچه دانستنی است می دانیم!
که ما اهل ایمانیم...!!!