• وبلاگ : در جهان بودن ِمن
  • يادداشت : شرمساري
  • نظرات : 1 خصوصي ، 27 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بابك 

    الهي آمدم با دو دست تهي ـ بسوختم بر اميد روز بهي ـ چه بود اگر از فضل خود براين خسته دلم مرهم نهي؟

    الهي تو دوستان خود را به لطف پيدا گشتي تا قومـــي را به شراب انس متان کردي قومي را بدرياي دهشت غرق کردي ـ

    الهي تو آني که نو تجلي بر دل هاي دوستان تابان کردي چشمه هاي مهـــر در سرهاي ايشان روان کردي و آن دلها را آئينــه خود محل صفا کردي تو در آن پيدا و به پيدائــي خـــود در آن دو گيتي نا پيدا کردي ـ

    الهي هر چه نشان شمردم پرده بود و هــر چه مي مايه دانستم بيهوده بود ـ

    الهي اين پردهء من از من بدار و عيب هستي من از من وا دار و مرا در دست کوشش بمن گذار

    الهي کرد ما در ميار و زيان ما از ما وا دار اي کردگار نيکو کار آنچه بي ما ساختي بي ما راست دار و آنچـــه تو برتادي بما مسپار ـ

    الهي همه دوستان ميان دو تن باشد ـ سه ديگر نگنجد درين دوستي همه تويي من در نگنجم گر اين کار سراز منست مرا بدين کار نا کاردر سزار تو است همه توئي من