سلام به روزم با : نامه هاي يه كوشولو به مامان بابا : آقاي پدر! در کمال احترام خواهشمندم اينقدر لب و لوچه ي غير پاستوريزه ، و سار و سيبيل سيخ سيخي آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نماليد !
سلام
تصور آنكه دگر معشوق، دلتنگ آمدنت نخواهد، كفر است.
سلام.
بنده شرمندهام كه شما وقت پرمشغلهتان را صرف اين مطالب كممايه ميكنيد.
يا علي
شخصي بود از ايادي خليفه سفاك عباسي ، يكي از ياران امام رضا عليه السلام بر مجلسي وارد شد و آن شخص را مشغول روزه خواري ديد. سئوال كرد چرا روزه ميخوري؟ گفت كار من از اين كارها گذشته، سئوال كرد چرا؟ گفت روزي منصور من رو احضار كرد و گفت چه چيز صرف خليفه ميكني؟ من گفتم جانم! قبول نكرد، روز بعد احضار كرد و همين سئوال رو پرسيد، گفتم جانم و خانواده ام باز هم قبول نكرد تا بار سوم گفتم جانم و خانواده و دينم!!
قبول كرد و مرا به زندان فرستاد و دستور داد در يك شبانه روز 80 نفر از سادات را سر ببرم! مني كه چنين كردم ديگر اميدي بر من نيست.
حضرت فرمودند گناه نااميدي از رحمت خدايش بيشتر است!!!
بد نيست يه نگاهي به آرشيو توبه توي وبلاگم بندازيد.
چه زود گذشت خدايا!
چشم دوباره مي کامنتيم .
دگر معشوق، دلتنگ آمدنت نخواهد ماند، و تو را طلب نخواهد کرد.. مگر ميتواني به خود بقبولاني که او زين پس، نبودنت را بر بودنت ترجيح خواهد داد؟.. و مگر مي تواني در آنحال آرام و قرار گيري، که ميداني او دگر تو را در شمار بندگان خويش نخواهد شمرد؟..
حرف بد؟؟؟؟؟
اصلا هم اين حرف ها نيست! رحمانيت و رحيمي خداوند رو زير سوال نبر ...
زماني خداوند نبودن آدم را ترجيح مي دهد كه ناميدانه با خدايش حرف زده ... پس او هم نااميدانه جواب اين بنده را مي دهد
خدايي كه دلتنگ بنده اش نشود و نخواهدش و دوري اش را بخواهد از يك مادر زميني هم كمتر است! پس اينگونه به خداوند ناسزا نگوييم!
زينب جانم كمي با شجاعت تر و اميدوارتر خدايت را ببين ...
سلام دوست عزيزم
قلم زيبا و دلنشيني داري؛
با پست « سازمانها چگونه شكل مي گيرند؟ » به اميد ديدارت در وبلاگم هستم ...
پيروز و پايدار باشي .
سلام زينت جان
اولين باريه كه به وبلاگت سر مي زنم. فعلا مطلب خاصي ندارم، فقط مي خواستم از وبلاگت تعريف كنم... خيلي پر و پيمونه
جل الخالق!
پس كامنت من كوووووو؟؟؟؟؟؟؟؟
هيشكي از اينجا نره بيرون تا كامنت من پيدا شه