• وبلاگ : در جهان بودن ِمن
  • يادداشت : سنّت گرائي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام.
    هرچه كنيم اعتقاد به غيب جزو عقايد اصلي ماست. چه كسي مي‏گه كه عقل‏اش كامل و سالم‏ه؟ خود قرآن هم تأكيد مي‏كنه كه قرآن به مبيّن نياز داره (مثلاً 64 نحل). اين همه تأكيد بر اطاعت و تبعيت و ولايت تشريعي شايد اين سؤال رو جواب بده.
    در مورد خود علم تو پست «مصداق علم» (http://www.nafsani.parsiblog.com/1058443.htm) صحبت كرديم. درباره‏ي جمله‏ي «كل ما حكم به العقل حكم به الشرع» و برعكس‏اش هم تو آرشيو «عقل و دل» چند پست روش بحث كرديم. اونجا به اين جمع‏بندي رسيديم كه عقل واضع حکم نيست، كاشف‏ه. چون براي وضع حکم نه توانايي داره و نه مواد كافي. در برنامه‏نويسي -كه گمان‏ام تخصص شماست- يه اصطلاحي داريم براي حل عددي برخي مسائل، مي‏گيم بعضي روش‏ها بالأخره يه جوابي مي‏ده. اما اگه به‏اش آشغال بدي، جواب‏ات رو آشغال مي‏ده! (برخلاف بعضي روشهاي ديگه كه به ورودي حساس هستند و اگه ورودي اشتباه باشه متوقف مي‏شه.) عقل ما هم گاهي جوري تربيت نشده كه روي ورودي‏هاش فيلتر خوبي بذاره و گاهي به‏راحتي از داده‏هاي ناكافي و حتي غلط نتايج اشتباه مي‏گيره. حداقل براي بنده كه اين خطاها زياد پيش اومده.
    در مورد دين اون چيزي كه اين همه تاريخ شيعه داره روش كار مي‏كنه، ظاهراً استفاده از ابزار عقل براي كشف حكم شرع‏ه، نه وضع حكم براساس عقل يك مسلمان دانا كه به‏نظر حقير تفاوت زيادي با رأي شخصي نداره.
    خلاصه كنم؛ عقل سازنده‏ي عقيده و تشخيص‏دهنده‏ي كليت راه است. وقتي عقايد و راه‏ات معلوم شد، اون عقيده و راه جزئيات و كيفيات زندگي‏ات رو تنظيم و تعيين مي‏كنه؛ يعني دين، يعني حرف خدا، كه همان حرف رسول و وصي‏ه.
    يا علي
    پاسخ

    سلام. از پاسختون ممنون. جواب قانع كننده اي است. اين جمله هم بسيار روشنگرانه است: عقل واضع حکم نيست، كاشف است. حال يك مسئله ميماند، در مسائلي كه خارج از حيطه عقل نيست(مثل غيب كه عقل در شناختش عاجز يا بسيار كم توان باشد)، اگر نتيجه علم چيزي كاملا مغاير با برداشتي كه تا به امروز از دين شده - باشد، چه بايد كرد و كداميك را بايد پذيرفت؟ آيا بايد با قطعيت علم را نقض كرد و اشتباه دانست؟ يا بايد در درك ديني خود شك كرد و آنرا اصلاح نمود؟ (مخصوصا در مسائلي كه با فرد فرد افراد اجتماع در ارتباط است و همه را با خود درگير مي كند.)