با سلام به رهسپار كه اين بحث خوب را هنوز ادامه مي دهد
من بنا را به اين گذاشته بودم كه مخاطب بحث مسلمان است و بايد بحث كلامي بكنيم.اما مي توان به شكل ديگري هم بحث كرد.
از عقل تعاريف مختلفي شده:
عقل چيزي است كه با آن منافع خود را محاسبه مي كنيم
عقل آن چيزي است كه درست و غلط يا حق و باطل را روشن مي كند
عقل چيزي است كه با آن خدا را عبادت مي كنيم
عقل چيزي است كه به واسطه آن به بهشت مي رويم
تعريف من درآوردي :
عقل چيزي است كه با آن حقايق را انتخاب و عمل مي كنيم.
همه قاضي ها هم حقوق مردم را مي دانند و هم منافعي كه در رعايت حقوق ديگران و جود دارد و هم نتيجه عدم رعايت حقوق مردم را. اما بعضي از آنها به دليل ارتكاب جرم در زندانند . چرا؟
ببينيد؛ اينجا دانش قاضي به داد او نمي رسد .اينجا عقل بايد دست او را بگيرد.عقل نجات بخش انسان است كه راه غلط را نرود.
عقل را چگونه مي توان تقويت كرد؟ راهش را قرآن گفته: ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا. ذهن متقي اشتباه نمي كند .هم راه را خوب ميشناسد و هم راه خوب را انتخاب مي كند.
براي هم دعا كنيم كه آلوده به گناه نشويم تا در نقاط عطف تاريخ انتخابمان غلط نشود. نقل شده كه حرام خواري يكي از علل مهم حق گريزي اهل كوفه بود.
غيبت ،تهمت و سوء ظن به مومن چنان دل را سياه مي كنند كه باعث مي شود حق آشكار را هم تكذيب كنيم.
خدا به دادمان برسد اگر امام زمان ما برسد و ما با صد دليل مردم پسند او را تكذيب كنيم . حرف هايش با يافته هاي زندگي من متفاوت باشد و به جاي تمكين ،مجادله كنم. او از آخرت بگويد و من از دنيا .او از غيب بگويد و من استدلال روشنفكري ببافم .او از يقين بگويد و من از شبهه .
خانم صولت ما را كه به مرگ نزديكتريم دعا كنيد.